دنیای سفید

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات
  • ۲۱ مهر ۹۹، ۱۵:۴۲ - فاطمه میرزایی
    Yeeeep :)

۱ مطلب در مرداد ۱۴۰۰ ثبت شده است

کمد دیواری

دوشنبه, ۲۵ مرداد ۱۴۰۰، ۰۵:۱۵ ب.ظ

کمد دیواری

زن در کمد دیواری را باز کرد. لباس هاس آویزان شده از هجوم نوری که به داخل تاریکی کمد پاشید از جا پریدند. درست زمانی که کت وشلوار سیاه تازه داشت روی بازوهای پیراهن قرمز را نوازش می کرد و لب هایش را می برد تا یقه لباس قرمز را ببوسد؛ زن با عجله در حالیکه گوشی را بین سرو شانه اش نگه داشته بود گف: نمیدونم چی بپوشم؟ خیلی وقته یه مهمونی درست و حسابی نرفتم. اصلا یادم رفته چی لباس دارم.

لباس ها را تند از روی رگال پس زد. مشکی، نقراه ای، آبی، سفید...

به لباس قرمز رسید که هنوز از لمس دست های کت سیاه روی شانه اش مست بود.

زن چشم هایش روی لباس قرمز قفل شد و گفت: یه قرمز دارم تا حالا نپوشیدم. فکر کنم خوب باشه. بعد هم جیغ نازکی کشید و با خوشحالی گفت: ای ول پس تم هم قرمزه؟

پیراهن قرمز می دانست کار از کار گذشته بعد از این روزهای طولاتی که توی این کمد خاک خورده بود تازه یکی دو روزی بود که با کت و شلوار مشکی دوست شده بود.

دلش را خوش کرده بود به شانه ای او تا گاهی از خستگی رویشان تکیه کند یا گاهی آستین هایش را در جیب های او فرو ببرد و گرم شود.

زن او را از روی رگال برداشت. چشم های زن روی لباس ها مردانه لغزید و گفت: تم مردونه چیه؟ بگو ببینم آرش لباس داره؟

ناگهان امیدی به دل پیراهن قرمز و کت و شلوار سیاه ریخت. کت و شلوار سیاه یقه بقیه لباس ها را که هنوز چرت میزدند کنار زد تا بیشتر به چشم بیاید. تصور اینکه امشب با پیراهن قرمز توی مهمانی برقصد و گاهی او را در آغوش بگیرد وجودش را به هیجان می انداخت و همین طور تصور اینکه پیراهن قرمز امشب با پیراهن دیگری جفت شود ...

توی دلش خدا خدا کرد تا تم مردانه هم کت و شلوار مشکی باشد.

زن پیراهت قرمز را رو تخت انداخت و گفت: اها کلا تم قرمزه و یک تیشترت قرمز را که چشم هایش برق میزد از کمد برداشت و کنار پیراهن قرمز انداخت.

پیراهن قرمز مردانه خودش را به طرف پیراهن زنانه میکشید.

کت و شلوار مشکی تا خواست بگوید: من همین جا منتظرت می مونم در کمد بسته شد و کلید تقی در قفل چرخید.

سعیده سعیدی 

  • سعیده سعیدی